مقدمه زیر توسط خود مارتینوس نوشته نشده است، بلکه به عنوان مقدمه ای برای توضیحات خود او در نظر گرفته شده است. روی نماد کلیک کنید و یک نسخه بزرگ شده را مشاهده کنید!
روی نماد کلیک کنید و یک نسخه بزرگ شده را ببینید!
وقتی زندگی یک راز است
ناخودآگاهی کیهانی
– نماد شماره 5
برای کسانی که خود را نمی شناسند، زندگی یک راز است.
آگاهی صرف از جهان فیزیکی و ارگانیسم خودمان برای پاسخ به این پرسش های ابدی کافی نیست: "من کیستم، از کجا آمده ام و به کجا می روم؟"
عدم تحمل
– نماد شماره 3
ناآگاهی از رمز و راز زندگی خودمان عواقبی برای خودمان و همسایگانمان دارد. همچنین به این معنی است که اغلب درک درستی از شیوههای زندگی همنوعانمان وجود ندارد، در صورتی که این روشها بیش از حد از شیوه زندگی ما منحرف میشوند. عدم تحمل افراد، گروه های مردمی و ملت ها (دو ستاره) باعث درگیری و جنگ (آتش سوزی) می شود.
برای اینکه بتوانید همنوعان خود را درک کنید، اول از همه باید خودتان را درک کنید. اما این درک - راه حل معمای زندگی - مستلزم یک جهان بینی ابدی است.
همه موجودات زنده جاودانه هستند
موجود زنده 1
– نماد شماره 6
"پشت" ارگانیسم فیزیکی ما آگاهی نامرئی برای حواس فیزیکی ما، یعنی افکار، احساسات و ادراک ما قرار دارد. آگاهی توسط امیال، امیال و اراده اداره می شود. پشت اینها خود زندگی است، خود بی نهایت ابدی ما.
خالق - مثلث سفید بالا
زندگی در ما غیر مادی، ابدی و نامحدود است. از اجزای کوچکتری که همگی خلق شده، موقتی و فاسد شدنی هستند تشکیل نمی شود و بنابراین نمی توانند منحل شوند یا از بین بروند. تقسیم ناپذیر، نامحدود و ابدی است. مثلث سفید در بالا نمادی از منشا خلقت، درونی ترین خود ما، زندگی ابدی درون ما، یعنی خالق است.
توانایی ایجاد - بنفش
توانایی ابدی خود در نمایان ساختن ماهیت نامحدود ابدی خود در زمان و مکان با میدان بنفش در وسط نمادین می شود.
خلقت - زمینه های رنگارنگ عمودی
قسمت پایین رنگارنگ ابزارهای زمانی تجربه ما را نشان می دهد، یعنی ارگانیسم و آگاهی ما که از زندگی به زندگی تغییر می کند و توسعه می یابد. خلقت در درجه اول ماهیت معنوی دارد. بدن فیزیکی وسیلهای موقتی است که برای تجربههای زندگی در دنیای مادی ایجاد شده است. هر چیزی که خلق می شود از بین می رود تا جایی برای خلاقیت های جدید باز شود. ما به طور دائم در دنیای مادی زندگی نمی کنیم. با این حال، ما در دنیای معنوی این کار را انجام می دهیم، حتی زمانی که در یک ارگانیسم فیزیکی هستیم. بنابراین ما بر اساس عهد سوم در دو جهان زندگی می کنیم، اما در حال حاضر فقط در یکی، یعنی جهان فیزیکی، آگاه هستیم. زمانی که می خوابیم، و همچنین زمانی که ارگانیسم ما تحلیل می رود، در دنیای معنوی هستیم. قسمت بالایی نماد را قسمت بالایی خودآگاه و قسمت پایینی را ناخودآگاه می نامند که از هوشیاری روز و شب تشکیل شده است.
کائنات یک موجود زنده ابدی و نامتناهی را تشکیل می دهد
– اصل سه گانه – نماد شماره ۸، ۹، ۱۰
درونی ترین ماهیت و ساختار زندگی یک اصل جهانی و ابدی را تشکیل می دهد که در همه جا حاضر است. خدا و فرزندان ابدی خدا تحلیل اساسی یکسانی دارند، یک اصل سه گانه ابدی. وقتی خود را می شناسیم، خود را با جهان زنده ابدی و نامتناهی، یعنی خدا، یکی می کنیم. شکل دایره نشان می دهد که خدا و فرزندان خدا تا ابد با هم متحد هستند. آنها را نمی توان از هم جدا کرد.
دایره سفید
دایره سفید نماد این خود، درونی ترین هسته ابدی و نقطه ثابتی است که سرچشمه همه خلقت و تغییر در جهان است. خدا در همه است و خود را از طریق همه نمایان می کند. همه ما پدر یکسانی داریم که نماد آن دایره سفید است. در او زندگی می کنیم، حرکت می کنیم و هستی خود را داریم - همه بدون استثنا.
دایره بنفش
همانطور که سوراخهای یک آباژور یک نور را از طریق چندین پرتو یا نقطه پخش میکنند، انرژی مادر (بنفش) ظاهراً «یک»، ابدیت و بینهایت را به «بسیار»، زمان و مکان تقسیم میکند. این باعث ایجاد رابطه بین خدا و پسران / دختران خدا می شود. یکی میشه به خیلی ها.
دایره رنگی
دایره رنگی نماد جنبه دائمی و در حال تغییر زندگی است. این شامل آگاهی نیز می شود، یعنی جهان معنوی و همچنین مادی. این سه اصل ابدی، خالق، قدرت خلاق و مخلوق، یک تثلیث غیر قابل تقسیم را تشکیل می دهند. تعداد بیشماری از افراد کیهان در عالم خرد، مزو و ماکرو کیهان همگی همان تجزیه و تحلیل اساسی ساده و ابدی را دارند. تفاوتهای بیرونی صرفاً منعکسکننده تغییرات شش شکل اساسی تجربه زندگی است که همیشه متغیر هستند (به نماد بعدی مراجعه کنید). موجود کلان خود ما، مسیر کره زمین به آگاهی کیهانی (شکل ستاره کوچک زیر) به معنای انتقال به قلمرو کامل انسانی، قلمرو خدا، بر روی زمین است. در آن زمان این حق خواهد بود و نه قدرت که در همه امور مهم تعیین کننده خواهد بود.
در کنار جنبه زمانی، میتوانیم برنامه الهی آفرینش را مشاهده کنیم.
جهان بینی ابدی، موجود زنده 2، الوهیت ابدی و فرزندان ازلی
– نماد شماره 11
طرح جهانی الهی
همه ما مانند خدا یک خود ابدی داریم که از هر چیز موقتی و فناپذیر جان سالم به در می برد. از آنجایی که ما جاودانه هستیم، همه تجربیات مفید هستند، زندگی پس از زندگی. بنابراین، هر چیزی که ما تجربه می کنیم - در نتیجه نهایی خود - مفید و شادی بخش است. همچنین رنج ها و سرنوشت های ناگوار. برای درک عشق الهی باید یاد گرفت که معنای رنج را درک کند. تدبیر الهی آفرینش نه تنها عاشقانه، بلکه منطقی و با برنامه نیز آشکار می شود. برای تحقق قانون عشق، خلقت نیز باید منطقی یا مصلحت اندیش باشد.
اساس زندگی ابدی
تجربیات در آگاهی ما ذخیره می شوند. بنابراین تجربیات ایجاد می شوند و بنابراین قابل تغییر هستند. خلقت مستلزم تضادهاست. در جایی که تضادها وجود ندارند، زندگی آشکار نمی شود. اساسی ترین تضادهای روانی، لذت و نارضایتی است. از اینها افکار در مورد علل خیر و شر ناشی می شود.
در اصطلاح دینی، اینها به عنوان مفهوم خدا، عامل همه خیرها، و شیطان، عامل همه بدی ها شناخته می شوند. اما از منظر ابدیت، هر دو باید به عنوان «خیر» تعریف شوند. آنها مکمل های ضروری یکدیگر هستند. از آنجایی که جاودانه هستیم، می توانیم از رنج و درد درس بگیریم. رنج در واقع ناخوشایند است، اما با این وجود، هم ضروری و هم مفید است. همانطور که گفتم، از بدی ها و همچنین خوب ها زنده می مانند. جایگزینی برای آفرینش بدون تضاد به این معنی است که هیچ آفرینشی نمی تواند اصلاً رخ دهد و بنابراین هیچ تجربه ای از زندگی نیز وجود ندارد. مرگ مطلق و سکون در آن زمان سلطنت می کرد، جایی که زندگی اکنون جوانه می زند و شکوفا می شود. در دنیای فیزیکی ما اوج رنج و تاریکی را تجربه می کنیم. طبیعت ابدی ما در اینجا آسیبی نمی بیند. در دنیای معنوی ما عشق نور و جهانی را تجربه می کنیم، بنابراین برعکس زندگی در دنیای فیزیکی. بررسی اجمالی تأثیرات قانون تضاد، مبنای درک ساختار اساسی کامل و همه جانبه زندگی ابدی را تشکیل می دهد.
مرحله زندگی
تجربه ابدی زندگی به عنوان گذری از شش قلمرو یا ناحیه آگاهی رخ می دهد که در آن تاریکی و روشنایی به طور متناوب به اوج می رسند و نهفته هستند. قلمرو گیاهان (رنگ قرمز)، قلمرو حیوانات (نارنجی)، قلمرو واقعی انسان (زرد)، قلمرو خرد (سبز)، دنیای الهی (آبی) و قلمرو سعادت (نیلی). از طریق این شش ناحیه، گفتگو بین خدا (ستاره سفید و میدان پرتو) و فرزندان ابدی خدا (بیرونی ترین دایره ها) صورت می گیرد.
قلمرو گیاهان
از یک زندگی انفرادی که کاملاً مبتنی بر خاطرات است، آگاهی دوباره به دنبال برقراری ارتباط با دنیای بیرون است. با اندازه گیری در برابر مناطق نور معنوی عشق جهانی، میل به تضاد، جهان فیزیکی بیدار شده است. در پادشاهی گیاهی، سازگاری با زندگی در منطقه اصل کشتار آغاز می شود. در اینجا آگاهی در مرحله جنینی خود است. این گیاه فقط می تواند به طور مبهم تفاوت بین لذت و ناراحتی را احساس کند.
پادشاهی حیوانات
از طریق تاثیر طبیعت در طی میلیاردها سال، از طریق روزها و شبها، زمستانها و تابستانها، سرما و گرما، باران و خشکسالی و غیره، موجودات گیاهی به تدریج در مبارزه برای بقا در دنیای فیزیکی سازگار می شوند و آگاهی از جهان منتقل می شود، از دنیای درون به بیرون. گیاه به حیوان (نارنجی) تبدیل می شود و موجودات بیشتر و بیشتر با شرایط جنگی زندگی در دنیای فیزیکی - حمله و دفاع مشخص می شوند.
در دنیای فیزیکی، خودخواهی با تمرکز بر حفظ ارگانیسم فیزیکی که برای تجربه زندگی ضروری است تحریک می شود. از آنجایی که ارگانیسم گیاه و حیوان غذای موجودات دیگر را تشکیل می دهد، توانایی شکست یا فرار از دشمن تحریک می شود. انگیزه حفظ خود، در این منطقه، محرک توسعه است و در اینجا در خودکاری ذهنی گنجانده شده است. بر خلاف گیاه، حیوان می تواند درد را به طور واقعی تجربه کند.
انتقال از حیوان به انسان
ما انسان ها هنوز به قلمرو حیوانات تعلق داریم. ما هنوز تا حد زیادی مانند حیوانات، طبق قانون جنگل - حقوق افراد قوی زندگی می کنیم. اما هیچ حیوانی نمی تواند با توانایی کشتار انسان زمینی برابری کند. علیرغم اینکه هزاران سال است که ادیان بشردوستانه بشریت را تشویق کردهاند که از استفاده از کشتار و خشونت فاصله بگیرند، گرایشهای انسانی هنوز در چشمانداز بلند توسعه دیده میشوند و در دورههای بسیار جوانتری دیده میشوند و بنابراین هنوز به این شکل نیستند. به عنوان تمایلات خودخواهانه تمرین می شود. برای از بین بردن غریزه خودخواهی و بقا در نقطه مقابل آن - یعنی تمایلات محبت آمیز و بخشنده - به چندین عمر تمرین نیاز است. اما این روند اجتناب ناپذیر است زیرا "ما هر چه بکاریم درو می کنیم". اخلاقیات کشتن در نهایت شامل رنجی برای خودمان است که اشتیاق انسان دوستی را بیدار می کند. بنابراین، با گذشت زمان، پذیرش ایدهآلهای عشق جهانی و تبیینهای فکری پدید میآید.
قلمرو بشریت
هدف از جهان بینی ابدی عهد سوم هدایت بشریت در مرحله نهایی تکامل و دور شدن از قلمرو حیوانات است. ما در حال تولد در یک قلمرو جدید هستیم. عقل توسعه یافته در مبارزه برای هستی اکنون درک توضیحات بیشتر و پیشرفته تری از خود و رابطه ما با جهان یا خدا را امکان پذیر می کند. با هماهنگی قلب و ذهن، افق بی کران آگاهی کیهانی به تدریج باز می شود. سپس ما تبدیل شدهایم به «اانسان کامل شده در تصویر خدا» و ساکنان ملکوت واقعی انسانی (زرد)، که در آن عشق جهانی یک تمرین روزمره است. در اینجا سفر از طریق مناطق عشق ابدی (سبز، آبی و نیلی) ادامه می یابد، قلمروهای معنوی که در آن چرخه ابدی در تضاد نور و شادی به اوج می رسد.
یک طرح جهانی جهانی
طرح جهان ابدی هم برای موجودات زنده بزرگ و هم کوچک اعمال می شود جهان فیزیکی به عنوان زندگی در زندگی، به سمت پایین و بالا در بینهایت ساختار یافته است. همه چیز مانند اجزای یک ساعت در کنار هم قرار می گیرد.
تصادفی نیست که مارتینوس دو علامت زیر را در جلو و پشت کار خود قرار داده است.
نماد پشت "افتتاحیه از طریق تاریکی " نامیده می شود - جهنم یا دود راگناروک
– نماد شماره 19
اصل کشتار
کمان و شمشیر نارنجی بزرگ از سمت چپ نمادی از یک عمل بی عشق است که قبلاً آغاز شده بود، که مطابق با قانون سرنوشت، به منبع خود (مثلث کوچک سفید) باز میگردد. در اینجا با همان سکه پاسخ داده می شود، اصل انتقام (شمشیر)، همانطور که میدانیم در عهد عتیق فرموله شده است: "چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان".
آنچه را که از زندگی به زندگی می کاریم درو می کنیم
با نگاه کیهانی می توان مشاهده کرد که ما خودمان سرنوشت خود را از زندگی به زندگی (مستطیل های نارنجی) با وقفه هایی برای دوره های استراحت در عوالم معنوی (مستطیل های زرد) می آفرینیم.
پیامدهای اصل قتل
جنگ، نزاع سیاسی و مذهبی، فقر، بیماری و پریشانی، ناشی از جهل به زندگی جاودان و قانون سرنوشت است. اعتقاد بر این است که می توان جنگ کاشت و صلح درو کرد. درک قانون ابدی عشق در زندگی، «دشمنان خود را دوست بدارید و به کسانی که شما را نفرین میکنند برکت دهید، به کسانی که از شما متنفرند نیکی کنید، و برای کسانی که شما را آزار میدهند دعا کنید»، تنها پس از برداشتن اعمال رنجآفرین به وجود میآید.
گوشت خواری نیز نمونه ای از این است که مردم «نمی دانند چه می کنند». تمام رنج هایی که ما بر جانداران دیگر وارد می کنیم، صرف نظر از اندازه، صرف نظر از اینکه در عالم صغیر، بین النهرین یا کلان هستند، به خودمان باز می گردد و سرنوشت حال و آینده ما را رقم می زند. آتشفشان نماد بلایای طبیعی است - و نشان می دهد که ما هنوز به طور کامل توسط موجود کلان خود یعنی زمین محافظت نشده ایم. ما همچنین یک موجود کلان در رابطه با ارگانیسم خود هستیم. اگر ارگانیسم خود را نادرست مدیریت کنیم، در محیطهایی به دنیا میآییم که غیرقابل خدمت و خطرناک هستند، مشابه آنچه که افراد خرد زنده خود را در ارگانیسم خود با آن مواجه میکنیم. در سفر از طریق آغاز تاریکی و رنج، در "حوزه اصل کشتار"، ما همیشه با عشق همه جانبه (هاله تابشی) احاطه شده ایم. ما تا ابد توسط نوری احاطه شده ایم که راه خروج از تاریکی را از طریق پیام رسان های واجد شرایط نشان می دهد.
روشنایی
نماد پوشش نامیده می شود: انسان کامل شده به عنوان تصویر و شبیه خدا
– نماد شماره 23
اصل حیات بخش
در اینجا اصل اخلاقی همه جانبه بخشنده عهد جدید - هدف توسعه - نشان داده شده است. دست دادن
نماد این است که فرد عاشق با دشمنی (قوس نارنجی سمت چپ) با دوستی (قوس زرد سمت راست) روبرو می شود که در نتیجه سرنوشت خوشی برای انجام دهنده و گیرنده رقم می خورد (زمین های مستطیلی که با رنگ زرد بیشتر و بیشتر در هم آمیخته شده اند). هر تجربه رنج ما را به مرور زمان بیشتر و بیشتر دلسوز میکند، تا اینکه در نهایت فقط میتوانیم مانند مخلوق مسیح روی نماد، خودمان را به انجام کارهای خوب وادار کنیم.
نگرش کیهانی عهد سوم
در پایین دو نماد (میدان های نارنجی و زرد در مقابل پس زمینه سیاه) نمای کیهانی زندگی با بسیاری از زندگی های زمینی، قوانین سرنوشت و تکامل از حیوان به انسان نشان داده شده است. ما می بینیم که عهد سوم زیربنای اخلاق مجاز عهد جدید را تشکیل می دهد.
همانطور که می کاریم درو می کنیم
جسم ابدیت
– نماد شماره 16
در اینجا نمادی از بدن پرتوی شکل کیهانی ما از ابدیت است - همیشه در تعادل کامل (صلیب)، بدون هیچ گونه مرگ و مثله شدن در بدن های روحانی و فیزیکی که به طور موقت ساخته شده اند. در اینجا واضح است که چگونه هر فکر و عملی مدارهای کوچک و بزرگی را تشکیل می دهد که به خودمان (مثلث) برمی گردد..
قوس های سرنوشت موجود زنده
– نماد شماره 18
قوس های سرنوشت، زندگی فعلی را با زندگی های قبلی و همچنین زندگی های بعدی مرتبط می کند. سرنوشت امروز ما نتیجه اقدامات گذشته و همچنین حال است که به نوبه خود آینده ما را تعیین خواهد کرد. اعمال امروز ما (زمینه در وسط زیر مثلث، خود) کیفیت زندگی آینده ما را تعیین می کند (میدان سبز) - همانطور که آگاهی و ارگانیسم امروز ما نتیجه افکار و اعمال گذشته (میدان زرد) است. فقط در برابر ناراحتیهایی که هنوز دل داریم به دیگران تحمیل کنیم، در برابر آن محافظت نمیشویم. اصل «آمرزش گناهان» یک حقیقت واقعی است. در اینجا بر اساس دیدگاه عهد سوم از زندگی توضیح داده شده است، جایی که زندگی ابدی و قانون سرنوشت در یک زمینه کیهانی توسعه به هم متصل می شوند. ارگانیسم فیزیکی ابزاری قابل تعویض است که صرفاً برای تجربه زندگی در دنیای فیزیکی است. هنگامی که این فرسوده شده است - به دلایل طبیعی یا غیر طبیعی - غیر قابل استفاده می شود. مرگ در حقیقت تولدی است در دنیای معنوی، جایی که ما مملو از تجربیات روشن و استراحت می شویم، تا زمانی که دوباره آرزو کنیم دوباره متولد شویم و رشد را از جایی که در زندگی زمینی قبلی متوقف کرده بودیم ادامه دهیم. مرگ یک توهم است. مرگ وجود ندارد.
عمل جفت گیری یا روح خدا در تاریکی
– نماد شماره 34
درک ایده تناسخ برای مردم در زمان عیسی آسان نبود. به عنوان مثال، در کتاب مقدس، میتوانیم در مورد سؤال آرام نیقودیموس از عیسی بخوانیم: "چگونه میتوان وقتی که مرد پیر شد، متولد شد؟" هزاران سال می گذرد تا اینکه انسان برای درک توضیح کیهانی این سوال به بلوغ برسد.
دایره های بزرگ پایین نماد یک نر در سمت چپ و یک ماده در سمت راست در اوج جفت گیری هستند. در طول این تجربه سعادت (آتش فروزان) طرفین در طول موج با ارتعاشات صفحه روحانی قرار می گیرند. به این ترتیب، تماس (خطوط نیل) با فردی در صفحه معنوی (دایره بالا) برقرار می شود که به طور سرنوشت سازی با والدین همسان می شود. حالت عشق قلمرو تاریکی را که در آن مبارزه و کشمکش غالب است روشن می کند و در عین حال دری از تولد دوباره را به آن می گشاید.
با این حال، همدلی عشقی باعث ایجاد کشمکش و رقابت برای مالکیت جنس مخالف می شود. برای یک فرد خالص مرد یا زن، عشق جهانی از نظر ارگانیک غیرممکن است. عشق واقعی همسایگی امری اراده نیست، بلکه مشروط به بلوغ غریزه همدردی است.
مسیح نمونه هایی از حالت انسان کامل، محبت آمیز و بخشنده هستند. علیرغم رنج اوج خود بر روی صلیب، او میتوانست برای جلادانش دعا کند: «آنها را ببخش، زیرا نمیدانند چه میکنند» (لوقا 23:34). توانایی دوست داشتن همسایه بدون در نظر گرفتن جنسیت بر مبنایی ارگانیک - بر تعامل بین قطب های مردانه و مؤنث موجود در همه موجودات زنده استوار است. اینها علل کیهانی مظاهر مختلف جنسیت با مسیرها و انحرافات آن به سمت وضعیت انسان کامل شده است.
– اصل رستگاری جهانی – نماد شماره 2
بشریت در طول تکامل از حیوان (نارنجی) به انسان (زرد) به حال خود رها نشده است. از آنجایی که کودکان با محبت از آنها مراقبت و پرورش مییابند تا زمانی که بتوانند از خود مراقبت کنند، بشریت از طریق یک اصل معنوی والدین، یعنی اصل رستگاری جهانی، از بالا راهنمایی دریافت میکند.
خدا (ستاره سفید) همه موجودات زنده را با استفاده از این اصل والد روحانی (پرتوها) به سمت بالا و جلو حرکت می دهد. در طول رشد از آگاهی پایین تر به بالاتر (شکل راه پله) ما ایده آل ها و مقرراتی را دریافت می کنیم که به طرز مبتکرانه ای با مرحله فعلی توسعه سازگار شده است.
ناکائت زندگی می کند و می اندیشد
روح خدا بر آب
– نماد شماره 1
شعور قادر مطلق و دوستدار خداوند در تمام نقاط هستی نفوذ می کند و به تجلی و خلقت کامل (صلیب شعله ور) می انجامد. تمام دنیا زندگی می کنند و می اندیشند!
همه چیز سرشار از زندگی و اندیشه است.
این افکار به صورت تکانه های جهان کیهانی تجلی می یابند که پایه هایی را برای دوره های فرهنگی مختلف ایجاد می کنند. دایره دوگانه نماد زمین و انسانیت آن است. این در تماس با سه اندیشه کیهانی یا انگیزه جهانی است.
در پایین - آگاهی و فرهنگ انسان طبیعی.
میانه - انگیزه بعدی مردم را در مرحله ایمان تغذیه می کند و جلوه های فرهنگی جمعی بشریت را در این دوره تحریک می کند. درک سنتی عهد عتیق و جدید به این انگیزه دنیای قدیم تعلق دارد.
در راس - علوم مادی و معنوی، انترناسیونالیسم، هنر مدرن، معماری و موسیقی و همچنین ازدواج های ناخوشایند، ناهنجاری های جنسی، بیماری های روانی، و تحولات سیاسی گواه روند تسریع پیوسته رشد معنوی هستند - که در ابتدا با بی دینی مشخص می شود.
اما این ماتریالیسم فقط یک پدیده آغازین است. با پشتوانه فکری عشق همسایگی در قالب تحلیلهای کیهانی، تضاد ایمان و معرفت به تدریج از بین میرود و بشریت هم با قلب و هم با ذهن، دوباره با جنبه معنوی زندگی تماس میگیرد.
سه نماد زیر نشان می دهد که چگونه رشد آگاهی از حیوان به انسان کاملاً در توسعه از ناسیونالیسم به بین المللی گرایی منعکس می شود.
راه به سوی قلمرو صلح 1: ملی گرایی
– قلمرو انسانی ناقص – نماد شماره 24
در قلمرو حیوانات، قدرت برابر با حق است. این استعداد در اینجا تا حد خودکار تمرین می شود و در روابط بین مردم و ملت ها در همه سطوح نفوذ می کند.
جهان به کشورهایی تقسیم شده است (زمینه های مختلف) که به طور جمعی ثروت های طبیعت را در انحصار خود دارند. دولت های کشورهای مختلف (پیکان) عمدتاً برای قدرت اقتصادی و نظامی تلاش می کنند. آنها هنوز هم در فقه بیرونی و درونی خود اصل قتل انتقام و مجازات (دو ستاره نارنجی) را به شدت اجرا می کنند.
اکنون خواهیم دید که چگونه جهان به سمت انسان گرایی و صلح واقعی (پرتوها و ستاره سفید در بالا) حرکت می کند.
راه به سوی قلمرو صلح 2: پیامدها
– کارمای انسانی – نماد شماره 25
حتی اعمال ملت ها تابع قانون سرنوشت است. تمایلات حیوانی درخشندگی معنوی خاصی را تقویت می کند (قسمت نارنجی دایره) که کارمای تیره رنج (شعله های آتش) را به خود جذب می کند. هر چه بکاریم درو می کنیم.
میدان های سمت راست و چپ نماد کیفیت های مختلف اثرات کارمایی هستند. در سمت چپ، "مرگ" آنی نشان داده شده است، که به عنوان اثرات کشتن حیوانات و انسان ها به وجود می آید. در سمت راست کارمای دردناک تر از رنج به شکل ناتوانی مادام العمر، بیماری ها و غیره نشان داده شده است.
ستاره 5 پر نماد اصل دینی است، که با آن خداوند مردم را از طریق ادیان انسانی (زمین زرد) که به تدریج به علم معنوی (میدان سفید) تبدیل می شود، مردم را از قلمرو حیوانات به سوی عشق جهانی هدایت می کند. ما در حال حاضر نتایج انسانی بسیاری از این فرآیند، مراقبت اجتماعی، هنر، معماری، ادبیات، علم و فناوری (زمینه آبی رنگ دایره) را مشاهده می کنیم.
راه به سوی قلمرو صلح 3: ایالات متحده جهان، "یک گله و یک شبان"
– پادشاهی انسان کامل در آینده - نماد شماره 26
هدف توسعه روی زمین
از طریق آموزش مسیحی، آموخته ایم که «آسمان جدید و زمین جدید» ایجاد خواهد شد و قلمرو صلح و عشق بر روی زمین پدید خواهد آمد. عهد سوم تأیید می کند که این اتفاق نه به طور معجزه آسایی یک شبه، بلکه از طریق توسعه تدریجی رخ خواهد داد.
در آینده قلمرو کامل انسانی بر روی زمین، ملت ها به مناطقی با ویژگی های فردی خود (مزارع سبز) تبدیل شده اند. باورهای دینی قبلی (زرد و نارنجی) جای خود را به معرفت خدا و سیر تکاملی (رنگ سفید) داده است. این دانش افراد را در تمام تفاوت هایشان متحد می کند و بنابراین به پایه معنوی قلمرو عشق روی زمین تبدیل می شود.
دولت جهانی (رنگ زرد) در ابتدا توسط نمایندگان برتر در هر حوزه تخصصی رهبری می شود که از طریق انتخابات آزاد نصب می شود. سرانجام این دولت توسط خودآگاه کیهانی (ستاره آبی) تشکیل خواهد شد.
عوامل دیگر عبارتند از:
• خلع سلاح. با یک دولت جهانی، همه چالش ها ماهیت سیاسی داخلی پیدا می کنند. در آغاز، یک پلیس جهانی به عنوان ضامن امنیت داخلی عمل خواهد کرد.
• یک نظام حقوقی و عدالت عالی باز که تفاوت بین جرم و جنایت و غیرعادی را درک می کند، مسیر توسعه را می شناسد و بنابراین فقط از روش های انسانی تربیتی استفاده می کند.
• حذف پول و مالکیت خصوصی منابع طبیعی مشترک. اصل کسب و کار، که قبلاً به طور کاملاً قانونی امکان فریب دادن خود را با ارزش بیشتر در برابر ارزش کمتر می داد، با یک اصل تجارت الهی جایگزین شده است: ارزش برابر در برابر ارزش برابر. رسید ساعت کار به عنوان وسیله پرداخت معرفی شده است.
• صندوقی برای جبران دوره های کودکی، بیماری و پیری.
• ماشین ها مردم را از لعنت رها می کنند: «در عرق پیشانی نان خود را بخوری». ما برای توسعه معنویت، هنر و فرهنگ انسانی وقت می گیریم.
• دادگاه قدرت را در همه زمینه ها تعیین می کند. دولت جهانی با احساس عقلانی و هوش انسانی - عشق به همسایه- اداره می شود.
سخنان کتاب مقدس در مورد یک گله و یک شبان - مردمی با یک خدا و یک دین واقعی - به این ترتیب در اینجا بر روی زمین محقق می شود.
اکنون تفاوت بین جهان بینی مادی و کیهانی و ابدی را خواهیم دید.
مادی گرا یا جهان بینی ناتمام
– نماد شماره 22 A
نگاه غالب به جهان هستی با فرقه مرگ یکی است
بیشتر و بیشتر مردم فقط جنبه فیزیکی واقعیت را می بینند. با این دیدگاه مادیگرایانه، میتوانیم کمکهای عملی و فنی مبتکرانه ایجاد کنیم.
اما دیدگاه ماتریالیستی به ما هیچ چیز نمی دهد، شناخت جنبه های زنده و روانی زندگی. بسیاری بر این باورند که زندگی با ماده یکسان است. درنتیجهایناشخاس به مرگ اعتقاد دارند. با این دیدگاه فیزیکی به زندگی، بدیهی است که دعا کردن ساده لوحانه به نظر می رسد، و بنابراین این ارتباط مهم با خدا در اینجا تقریباً به طور کامل راکد شده است..
ارتباط ارگانیک کیهانی ابدی بین خدا و پسر خدا 2
– نماد شماره 22
می بینیم که علامت سوال در مورد وجود عوالم معنوی با نمادهای ابرآگاهی ما یعنی خود غیر مادی ابدی (مثلث) و توانایی خلاقیت ابدی آن جایگزین شده است. عوالم معنوی گنجانده شده اند و با رنگ های زرد، سبز، آبی و نیلی روشن مشخص شده اند. آنها آگاهی اولیه خدا را تشکیل می دهند. همه اینجا از اوج تاریکی در قلمروهای فیزیکی (رنگ قرمز و نارنجی) عبور کرده اند. به این ترتیب، آگاهی خدا نیز در قدرت مطلق و همه چیز اوج ابدی حفظ می شود.
انسانهای کامل شده بهعنوان تصویر خدا، عالیترین ابزار خداوند برای هدایت و هدایت خلقت سرنوشت در جهانهای فیزیکی زیربنایی و هنوز ناقص هستند.
ارتباط ارگانیک کیهانی ابدی بین خدا و پسر خدا 1
– نماد شماره 21
مکالمه معنوی
نماد سمت راست دوباره دیدگاه کیهانی جهان، یعنی خدا را بیان می کند. همه ما در مرکز آگاهی این ارگانیسم فراگیر قرار داریم و همیشه از نظر ارگانیک به طور غیر قابل تزلزلی به خدا متصل هستیم. به همین دلیل است که ما همیشه می توانیم با دنیای معنوی ارتباط برقرار کنیم - حتی زمانی که در یک ارگانیسم فیزیکی هستیم.
روند توسعه دعا
این مکالمه با دنیای روحانی از فریاد مرگ دلخراش حیوان، در لحظه ذبح، تا مکالمه آگاهانه مستقیم با خدا، که از دعای عیسی بر روی صلیب می دانیم، توسعه می یابد: "پدر آنها را ببخش زیرا آنها می دانند. نه کاری که آنها انجام می دهند."
میدانهای بالا سمت چپ نمادی از پیشرفت شرک، دین خدا، دولت الحادی و تا تماس آگاهانه روزانه انسان کامل شده با خدا است. رنگ های متعادل سبز و زرد در پشت مثلث نماد تعادل کامل این انسان، بین هوش و احساسات است. گفتگوی آگاهانه مستقیماً با خدا، که از دعای عیسی بر روی صلیب می دانیم: "پدر آنها را ببخش زیرا نمیدانند چه می کنند."
ارتباط چگونه کار می کند؟
در پایین سمت چپ نماد فرشتگان نگهبان معنوی، اندامهای شنوایی خداوند هستند که حتی کوچکترین آهی در سطح فیزیکی میگیرند و پاسخها و کمکها را میرسانند (مثلثهای زرد). در حدی که توانایی ها کافی باشد، همه می توانند در بین تجسم ها به عنوان فرشته های نگهبان برای همنوعان خود عمل کنند. جنبه های مختلف تعامل بدون وقفه با سطح معنوی در اینجا نشان داده شده است. دعا، حالت الهام افراد خلاق، استفاده از رسانه ها و ارتباطات کامل آگاهانه که انسان کامل بر آن مسلط است.
یکی با پدر
عهد سوم زندگی را به عنوان یک مکالمه توضیح می دهد. مکالمه ای بین پدر ابدی، دوست داشتنی و همه جا حاضر و پسران/دختران به همان اندازه ابدی او – در باطن و همچنین ظاهر. جو فداکارانه اندیشه انسان را با خدا یکی می کند. با این جمله: "نه به خواست من، بلکه خواست تو انجام شود"
انسان درحال دعا، خود را با اراده خدا یکی می کند و از این رو جادوی والای روانی دعا را تجربه می کند. خداوند به همه دعاها از طریق رویدادهای بیرونی، درک جدید، یا جریان های نیروی حیاتی که در آگاهی جریان می یابد، پاسخ می دهد. با این کمک برای گرفتن" بدی ها را با خوبی ها کنار بیاور"، حالت عشق جهانی گام به گام توسعه می یابد.
انسان کاملاً رشد یافته با همه موجودات زنده هماهنگ است و بنابراین می تواند مانند مسیح بگوید: "من و پدر یکی هستیم" (یوحنا 10:30).
© نمادهای کیهانی مارتینوس توسط قانون کپی رایت محافظت می شود. حق نشر متعلق به موسسه Martinus Åndsvidenskabelige در København است.